کلی حرف با موضوعات پراکنده توی ذهنمه!!!
ته همشون به این میرسه که همش سردرگمم!
20 سالگی خیلی سن عجیبیه.هر چی دارم بیشتر بهش نزدیک میشم، سردرگمیا بیشتر میشن!
شایدم چون 19 سالگی گوهی رو پشت سر گذاشتم داره اینطوری به نظرم میاد!!! :/
چند روز پیش با یکی از دوستام که 15 سال ازم بزرگتره کلی حرف زدم!
بحث این بود که من یکسره درگیری فکری دارم و به نظرم الان آدم خوبی نیستم.
میگفت آدم وقتی یه کاریو انجام میده ینی "مهر درست بودن" به اون کار میزنه.
تهشم نتیجه این شد که من هنوز شخصیت خودمو به رسمیت نمیشناسم و همه ی کارارو با نظری که دیگران در مورد یه موضوعی دارن، میسنجم!
یه جورایی راست میگفت.
در نهایت باید تلاش کنم این فکرایی که همیشه میان توی سرمو کنار بزنم!!! :)))
کار سختیه.خیلییی!
پ.ن: چند وقته نمیتونم با هم سن و سالای خودم ارتباط بگیرم.اگه بیشتر از سه ساعت پیششون باشم، سریع میخوام به یه بهونه ای فرار کنم برم، چرا واقعا؟!! :|||
پ.ن2: تا حالا بهترین دوستتون فجیع طور توی کاستون گذاشته تا حدی که مجبور شید کلا حذفش کنید؟!
درباره این سایت